Powered by RND

رواق / Ravaq

فرزآن
رواق / Ravaq
Último episodio

Episodios disponibles

5 de 13
  • گرچه افتاد ز زلفش گرهی در کارم ۳۲۴
    «««««🍷می‌بهـا»»»»»غزل نمره ۳۲۴فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن گر چه افتاد ز زلفش گرهی در کارم همچنان چشم (امید) گشاد از کرمش می‌دارم به (بر) طرب حمل مکن سرخی رويم که چو جام خون دل عکس برون می‌دهد از رخسارم پرده‌ی مطربم از دست (به در) برون خواهد برد آه اگر زان (آه از آن دم) که در اين پرده نباشد بارم پاسبان حرم دل شده‌ام شب همه شب تا در اين (خانه) پرده جز انديشه‌ی او نگذارم منم آن شاعر ساحر که به افسون سخن از نی کلک همه قند و شکر می‌بارم ديده‌ی بخت به افسانه‌ی او شد در خواب کو نسيمی ز عنايت که کند بيدارم؟ چون تو را در گذر ای* (باد) يار نمی‌يارم ديد با که گويم که بگويد سخنی با يارم؟(به صد امید نهادیم در این بادیه پایای دلیل دل گمگشته فرومگذارم) دوش می‌گفت که حافظ همه روی است و ريا بجز از خاک درش با که (بگو در کارم) بود بازارم؟Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
    --------  
    56:27
  • گرچه افتاد ز زلفش گرهی در کارم ۳۲۴
    «««««🍷می‌بهـا»»»»»غزل نمره ۳۲۴فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلنگر چه افتاد ز زلفش گرهی در کارمهمچنان چشم (امید) گشاد از کرمش می‌دارمبه (بر) طرب حمل مکن سرخی رويم که چو جامخون دل عکس برون می‌دهد از رخسارمپرده‌ی مطربم از دست (به در) برون خواهد بردآه اگر زان (آه از آن دم) که در اين پرده نباشد بارمپاسبان حرم دل شده‌ام شب همه شبتا در اين (خانه) پرده جز انديشه‌ی او نگذارممنم آن شاعر ساحر که به افسون سخناز نی کلک همه قند و شکر می‌بارمديده‌ی بخت به افسانه‌ی او شد در خوابکو نسيمی ز عنايت که کند بيدارم؟چون تو را در گذر ای* (باد) يار نمی‌يارم ديدبا که گويم که بگويد سخنی با يارم؟(به صد امید نهادیم در این بادیه پایای دلیل دل گمگشته فرومگذارم)دوش می‌گفت که حافظ همه روی است و ريابجز از خاک درش با که (بگو در کارم) بود بازارم؟Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
    --------  
    54:32
  • ز دست کوته خود زیر بارم ۳۲۳
    «««««🍷می‌بهـا»»»»»غزل نمره ۳۲۳مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل ز دست کوته خود زير بارم که از بالابلندان شرمسارم مگر زنجيرمویی گيردم دست وگر نه سر به شيدایی برآرم ز چشم من بپرس اوضاع گردون که شب تا روز اختر می‌شمارم بدين شکرانه می‌بوسم لب جام که کرد آگه ز راز روزگارم اگر گفتم دعای می‌فروشان چه باشد؟ حق (شکر) نعمت می‌گزارم من از بازوی خود دارم بسی شکر که زور مردم‌آزاری ندارم(تو از خاکم نخواهی برگرفتنبه جای اشک اگر گوهر ببارممکن عیبم به خون خوردن در این دشتکه کارآموز آهوی تتارم مرا تا جرعه‌ای در جام عشق استغم مستی و هشیاری ندارم) سری دارم چو حافظ مست ليکن به لطف آن سری اميدوارمSupport this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
    --------  
    57:58
  • سالها پیروی مذهب رندان کردم ۳۱۹
    انتشار اپیزودها منوط شده به اتصال من به اینترنتبرای همه‌مون آرزوی سلامت میکنمغزل نمره ۳۱۹فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن سالها پيروی مذهب رندان کردم تا به فتوای خرد حرص به زندان کردم من به سرمنزل عنقا نه به خود بردم راه قطع اين مرحله با مرغ سليمان کردم سايه‌ای بر دل ريشم فکن ای گنج روانکه من اين خانه به سودای تو ويران کردم توبه کردم که نبوسم لب ساقی و کنون می‌‌گزم لب که چرا گوش به نادان کردم در (از) خلاف‌آمد عادت بطلب کام که من کسب جمعيت از آن زلف پريشان کردم نقش مستوری و مستی نه به دست من و توست آن چه سلطان ازل گفت بکن آن کردم دارم از لطف ازل جنت (منظر) فردوس طمع گر چه دربانی ميخانه فراوان کردم اين که پيرانه‌سرم صحبت يوسف بنواخت اجر صبری‌ست که در کلبه‌ی احزان کردم صبح‌خيزی و سلامت‌طلبی چون حافظ هر چه کردم همه از دولت قرآن کردم گر به ديوان غزل صدرنشينم چه عجب؟ سالها بندگی صاحب ديوان کردمSupport this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
    --------  
    1:04:43
  • مرا می‌بینی و هر دم زیادت می‌کنی دردم ۳۱۸
    «««««🍷می‌بهـا»»»»»غزل نمره ۳۱۸مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مرا می‌بينی و (در دم) هر دم زيادت می‌کنی دردم تو را می‌بينم و ميلم زيادت می‌شود هر دم به سامانم نمی‌پرسی نمی‌دانم چه سر داری به درمانم نمی‌کوشی نمی‌دانی مگر دردم؟نه راه است اين که (بنشانی) بگذاری مرا بر خاک و (بگذاری) بگريزیگذاری آر و بازم پرس تا خاک رهت گردم ندارم دستت از دامن بجز (مگر) در خاک و آن دم هم که بر خاکم روان گردی بگیرد دامنت گردم فرورفت از غم (دم) عشقت دمم دم می‌دهی تا کی؟ دمار از من برآوردی (و می‌گویی میاور دم) نمی‌گویی برآوردم شبی دل را به تاريکی ز زلفت باز می‌جستم رخت می‌ديدم و جامی (ز لعلت) هلالی باز می‌خوردم کشيدم در برت ناگاه و شد در تاب گيسويت نهادم بر لبت لب را و جان و دل فدا کردم تو خوش می‌باش با حافظ برو گو خصم جان میده چو گرمی از تو می‌بينم چه باک (غم) از خصم دم سردم؟Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
    --------  
    1:06:50

Más podcasts de Salud y forma física

Acerca de رواق / Ravaq

می‌ترسید بی‌آنکه بداند می‌ترسد. غمگین بود بی‌آنکه بداند از چه. می‌خواست برود، بی‌آنکه بداند به کجا. دلتنگ بود، بی‌آنکه بداند برای که. _ پادکست رواق با رویکردی روانشناختی به اگزیستانسیالیسم می‌پردازه و ساده‌تر از اسمش، ریشه‌ی بسیاری از احساسات عمیق آدمی رو واکاوی می‌کنه، غمها، ترسها، آرزوها. هدف رواق کشفِ فردیِ مخاطبان از ابعادِ زیستِ اصیله و من با تکیه بر آثار اروین یالوم، در این مکاشفه همراه شما هستمТавсифи сонетхои Хофиз
Sitio web del podcast

Escucha رواق / Ravaq, La cuarta es la vencida y muchos más podcasts de todo el mundo con la aplicación de radio.net

Descarga la app gratuita: radio.net

  • Añadir radios y podcasts a favoritos
  • Transmisión por Wi-Fi y Bluetooth
  • Carplay & Android Auto compatible
  • Muchas otras funciones de la app
Aplicaciones
Redes sociales
v7.20.0 | © 2007-2025 radio.de GmbH
Generated: 7/2/2025 - 6:35:41 AM